بالاخره رسیدیم دیوار به دیوار سال 99

سال 98 هم تمام شد

سالی که برای ما در کنار حرم مطهر رضوی شروع شده بود و اولین زیارت سه نفره مان بود

سالی که با سیل و باران شهرها شروع شده بود و خیلی زود سر از اتفاقات عجیب و غریب در آورد

سالی پر از اتفاق های سنگین و گاه باور نکردنی حتی

حتی خستگی خیلی از این اتفاق ها از جان مان به در نشده بود

تازه داشتیم به روزهای بعد از انتخابات عادت می کردیم 

داشتیم می رفتیم دنباله دغدغه های دوست داشتنی مان

داشتیم دوباره دورهم جمع می شدیم که یاعلی بگوییم و .

این ویروس منحوس آمد و همه برنامه ریزی های مان را نقش بر آب کرد

نمیدانم اما.

شاید هم برای بیرون کردن خستگی اتفاقات 98 لازم داشتیم کمی هم خانه نشینی کنیم

کمی با خانواده دور هم باشیم و غذاهای خوشمزه بخوریم

کمی فرصت داشته باشیم برای فکر، برای مطالعه، برای نوشتن و برای باهم حرف زدن

دل مان برای کمی همدلی های خانوادگی تنگ شده بود

برای نشستن های دو نفره جلوی تلویزیون و "پدر سالار" دیدن

این ویروس یادمان آورد که کمی هم به خودمان فرصت نشستن و اندیشیدن و لذت بردن از کارهای روزمره را بدهیم

سال 98. قطعا هیچ واژه ای برای توصیف ش ندارم. این یکی دو روز دیگر هم ما را تحمل کن

بساط مان را جمع میکنیم و می رویم توی سال 99 حصیر پهن میکنیم و یک چای قند پهلو میخوریم

 

 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مشاوره حقوقی قضائی با وکیل تبریز | ثبت شرکت تبریز computer بررسي انواع گوشي روميزي ساخت استخر | تجهیزات استخر‎ 608 bearing - ydbearing.net خريد و فروش بيت کوين | صرافي کريپتوکامرس لــایــف گــالــری نَمَر به عربی به معنی پلنگ خط خطی های یک روانی