فاطرنوشت



بالاخره رسیدیم دیوار به دیوار سال 99

سال 98 هم تمام شد

سالی که برای ما در کنار حرم مطهر رضوی شروع شده بود و اولین زیارت سه نفره مان بود

سالی که با سیل و باران شهرها شروع شده بود و خیلی زود سر از اتفاقات عجیب و غریب در آورد

سالی پر از اتفاق های سنگین و گاه باور نکردنی حتی

حتی خستگی خیلی از این اتفاق ها از جان مان به در نشده بود

تازه داشتیم به روزهای بعد از انتخابات عادت می کردیم 

داشتیم می رفتیم دنباله دغدغه های دوست داشتنی مان

داشتیم دوباره دورهم جمع می شدیم که یاعلی بگوییم و .

این ویروس منحوس آمد و همه برنامه ریزی های مان را نقش بر آب کرد

نمیدانم اما.

شاید هم برای بیرون کردن خستگی اتفاقات 98 لازم داشتیم کمی هم خانه نشینی کنیم

کمی با خانواده دور هم باشیم و غذاهای خوشمزه بخوریم

کمی فرصت داشته باشیم برای فکر، برای مطالعه، برای نوشتن و برای باهم حرف زدن

دل مان برای کمی همدلی های خانوادگی تنگ شده بود

برای نشستن های دو نفره جلوی تلویزیون و "پدر سالار" دیدن

این ویروس یادمان آورد که کمی هم به خودمان فرصت نشستن و اندیشیدن و لذت بردن از کارهای روزمره را بدهیم

سال 98. قطعا هیچ واژه ای برای توصیف ش ندارم. این یکی دو روز دیگر هم ما را تحمل کن

بساط مان را جمع میکنیم و می رویم توی سال 99 حصیر پهن میکنیم و یک چای قند پهلو میخوریم

 

 


خواندن این کتاب را توی این روزهای کرونا زده از دست ندید

قطعا حال دل تون را خیلی خوب میکنه

حتی بعد از خواندن این کتاب دلم خواست یک کیک خوشمزه درست کنم

و با یک شکلات داغ 

همسر را خوشحال ش کنم

پ.ن: کتاب یکی از هدیه های روز زن امسال بود. ممنون همسرم بابت این کتاب عاشقانه


کاش میشد برای هدیه روز مادر

به همه مادرها

یک روز مرخصی اجباری داد

نه فقط از اداره و کار رسمی

حتی از خانه و کار معمول روزانه

.

.

.

یک روز کاملا نه و حتی دوستانه

شاید یک فیلم خوب در سینما، یک چایی و کیک شکلاتی در کافی شاپی که در مجردی می رفتیم، قدم زدن در یک پارک خلوت با یک دوست و برای من حتی یک کوه دو نفره با نفیسه

شاید خستگی یک سال مان این طور به در شود. شاید!


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

نرم افزار نیلو رایانه خدمات دکوراسیون داخلی شمیم زاگرس(فرهنگ و ادب فارسی) Darsi newsfasport Katie طراحي ويلا Shawna